-
گریزی زده باشیم
جمعه 6 دیماه سال 1392 19:51
آیا میدانستید واژه Initialization پنج تا حرف I دارد؟! نه خداییش میدونستید؟! نبودم نوشت: خواستم غیبتم به ی سال نرسه!
-
نسلی که برباد نرفته باشه نسل نیست!
شنبه 12 اسفندماه سال 1391 13:37
* یکی از اصول معتبر زندگی لنی این بود که هر وقت با چیزی مخالف بود بگوید موافقم. چون کسانی که عقاید احمقانه شان را ابراز می کنند اغلب بسیار حساسند. هر قدر عقاید کسی احمقانه تر باشد کمتر باید با او مخالفت کرد. * همه نسلها برباد رفته اند. اصلا علامت یک نسل همین است که برباد رفته باشد. خداحافظ گاری کوپر_ رومن گاری
-
درس خوندن ما!
یکشنبه 24 دیماه سال 1391 18:15
بهش میگم هفته پیش این فصل رو کامل خوندم، فهمیدم و تمام تست هاش رو جواب دادم. اما این هفته همون تست ها رو اشتباه زدم! میگه نتیجه میگیریم وقتی ی فصل رو خوندی تست هاش رو هم زدی هفته بعد نباید دوباره تست های همون فصل رو بزنی! باید بری فصل بعدش رو بخونی! داوطلبین گرامی کمتر از یک ماه دیگر به آزمون کارشناسی ارشد باقی است!
-
کجایین؟
سهشنبه 7 آذرماه سال 1391 17:14
داشتم الان مطالب خرداد و مرداد90 رو میخوندم بهمراه کامنت دوستان کلی خندیدم! چه روزایی گذروندیم! چه خوش بودیم. استرس الانم نداشتم! شماها رو نمیدونم! دلم براتون تنگ شده بچه ها! کاش باز بریم دانشگاه یکم پدر و باباشاه سر به سر استادها بذارن بخندیم بعد من بیام اینجا بنویسم دوستان دنبالش کامنت بذارن هی بخندیم!
-
منابع کارشناسی ارشد من
دوشنبه 6 آذرماه سال 1391 18:19
یکی از دوستان برام پیام گذاشته بود و گفته بود که داره برا کارشناسی ارشد نرم افزار میخونه و پرسیده بود که من دارم از روی چه منابعی میخونم. البته فکر کنم یکم دارم با تاخیر جوابشو میدم چون زیاد وقت ندارم سر بزنم. به هر حال اینجا منابعی که خودم دارم میخونم و منابع پیشنهادی دیگه رو میذارم دیگران هم استفاده کنند. سیستم عامل...
-
... بهانه
سهشنبه 23 آبانماه سال 1391 20:32
خیلی وقته نبودم. میدونم! ی سیر خاص وجود داره! از چهارم دبستان خاطره مینوشتم. ی دفتر خاطرات خریدم بعدشم یکی دیگه هم خواهرم بهم هدیه داد. تا اول دبیرستان تو اون دفتر مینوشتم. بعدش این وبلاگ رو راه انداختم از اون به بعد دیگه کمتر میرفتم سراغ دفتر خاطرات. با اینکه مطالب این وبلاگ هم گاهاً ربطی به مطالبی که عادت داشتم تو...
-
ی پست با چتد روز تاخیر
شنبه 30 اردیبهشتماه سال 1391 10:32
ما نفهمیدیم بلاخره این جشن بود یا نبود؟ اگه بود چرا دست میزدیم هـ مـ تـ ی چپ نگاه میکرد؟ اگه نباید دست میزدیم این چه جور جشنی بود؟! اگر هم جشن نبود چرا نوشته بودن جشن؟ چرا ساز و دهل داشت؟! د خو چپ چپ نگاه میکنی که چی بذار ی روزم خوش باشیم!
-
حاجی فیروز
شنبه 27 اسفندماه سال 1390 23:22
قدیما ی آقایی صورتش رو سیاه میکرد میومد تو خیابون آواز میخوند و نوید اومدن عید رو میداد. اما شاید خودشون هم نمیدونستند که فلسفش چیه! این مطلب رو خیلی خلاصه میذارم و از دانسته های خودم استفاده میکنم. البته با رجوع به ویکیپدیا هم بررسی کنید به همین نتیجه میرسید. ممکنه بیان ها و فلسفه های دیگه ای هم باشه اما من نشنیدم....
-
Some One Like You By Adele
جمعه 19 اسفندماه سال 1390 21:57
این پست هم باز متن یک ترانست! ترانه Some One Like You از خواننده ای که امسال 6 جایزه از گرمی برد و در واقع جوایز اصلی رو درو کرد. که البته یکی از جواز برای این آهنگ بود: I heard that you're settled down That you found a girl and you're married now I heard that your dreams came true Guess she gave you things I didn't...
-
ابدیت من
پنجشنبه 11 اسفندماه سال 1390 14:48
من از این جا بودن خسته شدم سرکوب شده با تمام ترس های کودکانه ام و اگر تو مجبور به رفتنی من امیدوارم که تو زودتر بری حضور تو اینجا هنوز برای رفتن تردید داره و من رو تنها نمی ذاره به نظر نمیاد که این زخم ها درمان بشن این درد خیلی واقعی و ملموسه چیز های زیادی وجود داره که زمان نمی تونه اثرشون رو از بین ببره وقتی تو گریه...
-
My Immortal By Evanescence
پنجشنبه 4 اسفندماه سال 1390 18:44
I'm so tired of being here Suppressed by all my childish fears And if you have to leave I wish that you would just leave Your presence still lingers here And it won't leave me alone These wounds won't seem to heal This pain is just too real There's just too much that time cannot erase When you cried I'd wipe away all...
-
بزرگ شدن
پنجشنبه 22 دیماه سال 1390 17:40
وقتی بچه ایم یکی از آرزوهایمان شاید این باشد که بزرگ شویم! حداقل آرزو هم که نباشد یک امیدواری یا چشم انتظاری نسبت به این پدیده «بزرگ شدن» داریم. تو بازیهایمان نقش پدر یا مادر یا خلاصه نقش یک «آدم بزرگ (!!!)» را دوست داریم بازی کنیم _که خود این نقش نشان دهنده ذهنیت ما در مورد شخصیت واقعی آن فرد در زندگی واقعیمان است_...
-
نصیحت
شنبه 17 دیماه سال 1390 19:47
ی توصیه دارم برای دوستای وبلاگ نویسم. امروز ی تجربه کسب کردم: من شخصا عادت به بلاک کردن نظرات ندارم اما اگر فرد ناشناسی براتون کامنت گذاشته و شما هم مثل من از اون دسته ای هستید که نظرات رو قبل از انتشار تایید می کنید، قبل از تایید نظر فوق ابتدا به لینکی که گذاشته ی سر بزنید! از ما گفتن بود! ی چیزایی دیدم که میگم!
-
کاپیتان شهبازی
چهارشنبه 14 دیماه سال 1390 16:01
« در حمـایت ازتقاضـای اینـجانب ، درجـهت شکــستن تـحریم فـروش هواپیماهای مسافربری غیرنظـامی و قـطعـات آن ، ضمن مـحکوم کردن تمـام بیانـیه ها ودستورات صادره ازطرف مراجع ومقامات سیاسی درهر نقطه از جهان ، دعـوت می نمایم با امضا ، تائید و حمایت از این درخواست ، کلیه تحریم های موجـود در فـروش هواپیماهای مسافـربری و قطـعات آن...
-
کارمنده ما داریم؟!
جمعه 11 آذرماه سال 1390 13:47
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 برگه تایید معدل رو که تو دفترچه ثبت نام آزمون ارشد بود بردم آموزش برا تایید. ی جوری نگاه می کنه انگار دفعه اولشه با همچین برگه ای مواجه شده. پایین برگه نوشته این برگه در دو نسخه یکی برای دانشجو و یکی هم برای پرونده دانشگاه جهت استعلام سازمان سنجش...
-
وازه نامه 2
سهشنبه 19 مهرماه سال 1390 19:59
با سلام به همه دوستای خوبم. امیدوارم با درس و دانشگاه بهتون خوش بگذره. اینم سری دوم واژه نامه: Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4...
-
آزاردهنده ها
شنبه 9 مهرماه سال 1390 14:53
آزار دهنده ترین آدمها، آدمهای احمق هستند، و از بین آنها نیز، کسانی که در رنج و سختی به سر میبرند و هیچ کمکی به بهبود وضعیت خود نمی کنند و میپندارند که دیگران باید بهشان کمک کنند، و در این میان برخی نیز نمیپندارند که به کمک دیگران نیاز هست بلکه می پندارند همینی که هست! وضعیت خود را پذیرفته و در نهایت فلاکت می اندیشند...
-
بازم برم سر کلاس!؟
سهشنبه 22 شهریورماه سال 1390 11:50
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 یک حقیقت تلخ: توی تختخوابتی، ساعت 6 صبحه، 5 دقیقه چشمات و میبندی . . . و ساعت 7:45 دقیقه ست ! توی کلاسی، ساعت 9:30 صبحه، 5 دقیقه چشمات و میبندی . . . و ساعت هنوز 9:31 دقیقه است ! پیشاپیش شروع سال تحصیلی جدید را به همه کسانی که که دارن درس می خونن...
-
اصلاحات جدید لغت نامه
یکشنبه 30 مردادماه سال 1390 14:15
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 Hairkul: آنکه روی شانههایش مو دارد Watergate : دروازه دولاب Categorize : نوعی غذای شمالی که با برنج و گوشت گراز طبخ میشود Velocity : شهری که مردم آن از هر موقعیتی برای ولو شدن استفاده میکنند (شیراز) Macintosh : مهین تاج San Antonio : به...
-
چند نکته
پنجشنبه 27 مردادماه سال 1390 08:59
شادی من کدام است اگر تمام دستها، حتی دستهای ناپاک بتوانند آلوده اش کنند. الن راند چون دیگر آینده ای ندارند از گذشته حرف می زنند. وقتی خیلی دویده باشیم و نفسمان بند آمده باشد، برمیگردیم و راهی را که دویده ایم اندازه می گیریم. دوست داشتن خوبی های دیگری نشان عشق نیست بلکه دوست داشتن عیب های دیگری دلیل عشق است. (هر دو از...
-
فیلم و کتاب
دوشنبه 24 مردادماه سال 1390 20:05
سلام بابت تاخیر عذر خواهی میکنم. ولی یک سفر تقریبا دو هفته ای داشتم. سفر پر باری بود (!). دستاوردم (!) تماشای 5 فیلم بسیار زیبا و مطالعه 7 کتاب و چند کتاب و نصفی (!) بود (بعضی کتاب ها رو شروع کردم ولی کامل نخوندم! کتاب هایی که خوندم: چهار صندوق ندبه فیلم در فیلم هر سه از بهرام بیضایی که مثل کارهای قبلیش عالی بودند....
-
سرکاریم
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1390 13:10
طلحک آهای -ایهاالناس- می دانید چه میخواهم بگویم؟ جمعیت [همصدا] نه. طلحک هه –من به شما مردمی این همه نادان چه بگویم؟ ... طلحک ای خلق خدا، ای گروه، آیا میدانید چه دارم که بگویم؟ جمعیت بله. طلحک خب پس اگر میدانید لازم نیست من حرفی بزنم. جمعیت رودست خورده میخندد. ... طلحک آهای جماعت بلاخره میدانید چه میخواهم بگویم؟...
-
با عرض شرمندگی!
سهشنبه 4 مردادماه سال 1390 17:03
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 سلام به همه دوستان ببخشید بابت غیبت طولانیم! ولی این مدت یکم سرم شلوغ بود. بعد از امتحانا و پروژه ها بابت نمره های نه چندان جالبی که بعضی از اساتید با نامردی ازم کم کردند اعصابم بهم ریخته بود. بعدش یک هفته از شهر دیگه ای مهمون داشتیم. بعد از اون...
-
بچه های حاضرجواب!
یکشنبه 29 خردادماه سال 1390 19:22
صیاد: استاد کلاس خیلی شلوغه بچهها خیلی حرف می زنن. استاد: تو که خودت از همه بیشتر حرف می زنی! صیاد: من حرف نمی زنم که من ز... می زنم! *** استاد: بچه ها یکی پاشه در کلاس رو ببنده. بازم صیاد: ی بچه پاشه در رو ببنده! *** - اخه چرا خودتو می زنی به کوچه علی چپ؟! - چند بار بگم من از این اصطلاح خوشم نمیاد! - خوشت نمیاد؟!...
-
برگردان انگلیسی اسمی شاعران!
چهارشنبه 18 خردادماه سال 1390 21:55
عنصری: Elemental بابا طاهر عریان: Naked clear father نظامی: Military بیدل: Without heart شیروانی: Gable roof مهدی اخوان ثالث: Mahdi, Three brothers جامی: The cup رودکی: ?River of whom
-
عشق
یکشنبه 1 خردادماه سال 1390 20:37
امیری به شاهزاده گفت:من عاشق توام. شاهزاده گفت: زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است. امیر برگشت و دید هیچکس نیست. شاهزاده گفت: عاشق نیستی! عاشق به غیر نظر نمی کند!
-
در ساحل رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم
دوشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1390 17:15
امروز برای چهارمین بار کتاب رودخانه پیدرا نوشته پائولو کوئیلو رو خوندم. از خوندنش خسته نمیشم و هر بار که این کتاب رو میخونم وادارم می کنه به زندگیم فکر کنم. هر بار که میخونم یک مفهوم جدید رو توش پیدا می کنم و همیشه از خوندن خط به خطش لذت میبرم. همشیه با اینکه هیچ چیز مأیوس کننده ای نداره آخرش اشک میریزم. · سعی کن فقط...
-
فالوده مهمان می شویم!
شنبه 20 فروردینماه سال 1390 10:45
خیابون بوعلی بالا! من و دوستان! کنار جوب آب ! نشستیم بستنی و فالوده خوردیم! ملتم رد میشدن چپ چپ نگاه می کردن! به بچه ها گفتم بشینیم تو ایستگاه اتوبوسا ولی گوش ندادن! خوش گذشت! دست میزبان درد نکنه!
-
افکار پراکنده امروز من!
چهارشنبه 17 فروردینماه سال 1390 21:56
خستم... بی حوصلم ... و ی جورایی از همشون(!) متنفرم! به خاطر حرف بی اهمیت یک ادم نچندان مهم ناراحت شدم و خودمم نمی فهمم که این دیگه چه وضعشه! به خاطر کارای نه چندان مهم یک آدم با اهمیت دلخورم و نمی دونم چطور با این قضیه کنار بیام در حالی که مطمئنم اینقدرا هم سخت نیست ! آخه این چه وضعشه!!!
-
سنتی منسوخ شده؟!
چهارشنبه 25 اسفندماه سال 1389 13:02
دیشب چهارشنبه سوری بود. یک جشن باستانی با قدمت چندین هزارساله! یک سنت ایرانی که ایرانی ها دارند تلاش می کنند با وجود تمام مخالفت ها و خشونت ها این آیین را حفظ کنند. دیشب چهارشنبه سوری بود. شبی که باید جشن گرفت و شاد بود. اما دیشب... تمام خیابان های منتهی به بلوار ارم و بعثت در همدان بسته بودند. سر هر کوچه در این مناطق...