... بهانه

خیلی وقته نبودم. میدونم!

ی سیر خاص وجود داره!

از چهارم دبستان خاطره مینوشتم. ی دفتر خاطرات خریدم بعدشم یکی دیگه هم خواهرم بهم هدیه داد. تا اول دبیرستان تو اون دفتر مینوشتم.

بعدش این وبلاگ رو راه انداختم از اون به بعد دیگه کمتر میرفتم سراغ دفتر خاطرات. با اینکه مطالب این وبلاگ هم گاهاً ربطی به مطالبی که عادت داشتم تو دفترم بنویسم نداشت.

البته گاهی باز مینوشتم. پراکنده رو هر تیکه کاغذی که پیدا میکردم. حالا هرسری که میشینم کاغذا و کمدم رو سرو سامون بدم بعضیهاشون رو پیدا میکنم و میخندم!

گذشت و گذشت تا به پدیده ای به اسم facebook آشنایی پیدا کردم. اینقدر تو دنیای فیس بوک هم غرق شدم که دیگه کمتر سراغ وبلاگ اومده تا اینکه مثل دفتر خاطراتم بعد مدتها وبلاگ هم از زندگیم حذف شد!

الان هم که دیگه این درگیر کنکور ارشد هستم که دیگه فیس بوک هم داره منو فراموش میکنه!

نظرات 2 + ارسال نظر
بهار چهارشنبه 24 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 02:50 ق.ظ

حالا بعد کنکور نوبه چی هست؟

نمیدونم عزیزم ولی چندتا پروژه دارم برا بعد کنکور!

آرش پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:25 ب.ظ

سلام نوشین خانم رشته منم نرم افزاره الانم دارم واسه ارشد خودم و آماده می کنم اگه لطف بفرمایید لیست کتابایی رو که دارید از روش می خونید و برام اینجا بزارید ممنون میشم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد