کجایین؟

داشتم الان مطالب خرداد و مرداد90 رو میخوندم بهمراه کامنت دوستان کلی خندیدم!

چه روزایی گذروندیم!

چه خوش بودیم.

استرس الانم نداشتم! شماها رو نمیدونم!

دلم براتون تنگ شده بچه ها!

کاش باز بریم دانشگاه یکم پدر و باباشاه سر به سر استادها بذارن بخندیم بعد من بیام اینجا بنویسم دوستان دنبالش کامنت بذارن هی بخندیم!

نظرات 2 + ارسال نظر
یه کصافت دوس ـداشتنی جمعه 24 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 03:02 ب.ظ http://jazirehmadakto.blogfa.com

آره والا
دورانی داشتیم
الان دارم میفهمم که استادا چی میکشیدن از دس ما...
ولی خدایی ما خوب بودیم . . .

اره بندگان خدا! من اگر خودم سر یکی از این کلاسها استاد بودم تاحالا رفته بودم تیمارستان یا یکی یکی پوست سر بچه ها رو میکندم!

[ بدون نام ] چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:03 ق.ظ

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد