فیلم و کتاب

سلام

بابت تاخیر عذر خواهی میکنم. ولی یک سفر تقریبا دو هفته ای داشتم.

سفر پر باری بود (!).

دستاوردم (!) تماشای 5 فیلم بسیار زیبا و مطالعه 7 کتاب و چند کتاب و نصفی (!) بود (بعضی کتاب ها رو شروع کردم ولی کامل نخوندم!

کتاب هایی که خوندم:

چهار صندوق

ندبه

فیلم در فیلم

هر سه از بهرام بیضایی که مثل کارهای قبلیش عالی بودند. البته در مورد فیلم در فیلم این رو نمیگم(و البته صرفا نظر شخصیم رو بیان می کنم)

قلابی (مجموعه داستان های کوتاه) از رومن گاری (این نویسنده موفق شده یک جایزه رو که در طول عمر یک نویسنده فقط یک بار بهش تعلق می گیره (گنکور) دوبار دریافت کنه اون هم با استفاده از نام جعلی!)

میرا اثر کریستوفر فرانک: این کتاب هم یک جور شاهکاره و نویسندش به نظر ذهن خلاقی داشته.

دیوارگذر (مجموعه داستان) اثر مارسل امه

دوست بازیافته اثر فرد اولمن همون طور که گفته شده یک شاهکار کوچک به حساب میاد. جمله پایانی این داستان واقعا تکان دهندست.

یوزپلنگانی که با من دویده اند اثر بیژن نجد هم پر از استعاره و تشبیه است و گاهی بین این استعاره ها گم میشویم! نا گفته نماند که سال ۱۳۷۴ همین مجموعه داستان برنده ی جایزه ی ادبی " گردون " شد.

از بین فیلم هایی که دیدم My sister’s keeper فیلم زیبایی بود البته تاکید میکنم این فیلم یک درام واقعیه و اگر با بیمار سرطانی در ارتباط هستید شاید بهتر باشه این فیلم رو نبینید (از این جهت که ممکن شدیدا رو احساسات شما تاثیر بذاره) _و شاید بهتر باشه ببنید چون می تونه به شما یاد آوری کنه که این بیماران ممکنه دید متفاوتی به زنده بودن داشته باشند و شما باید درک شون کنید_.

Life is beautifulهم اول داستان شروع جذابی از نظر من نداشت! شبیه فیلم های کمدی بود که بیشتر وقتها حوصله دیدنشون رو ندارم ولی در ادامه واقعا جالب میشه فداکاری یک زن و مرد به امید نجات خانواده!

Déjà Vu  فیلم زیبایی بود. برای کسانی که می خواهند این فیلم رو ببینند باید بگم که در علم پزشکی به این پدیده که در محیطی قرار میگیریم که تصور می کنیم پیش از این درش حضور داشتیم و یا صحنه ای رو می بینیم که به نظر می رسه قبلا دیدیم Déjà Vu  گویند.

نظرات 2 + ارسال نظر
Behnam سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:42 ق.ظ http://farhadi.blogsky.com

سلام

واقعا عالیه

سپری کردن وقتتونو میگم.

از فیلم ها و کتاب هایی هم که معرفی کردین ممنونیم.

شاید
ماهم
وقتی
فرصتی
کتابی
فیلمی
و این آخری
ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــفری...

ایشالا

سمانه چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:32 ب.ظ

سلام نوشینم
باریکلا ب تو اما ی چی بنویس ب درد پت و مت هم بخوره دیگه
مث صادق ی چیزایی ننویس ک آدم...


این حرفارو بیخیال کی بیایم تولد

سلام عزیزم چشم

والا برا تولد من منتظر بودم ببینم اقای واحدی پایه هست با هم بگیریم یا نه ولی اگه نشد ی روز میگم بیاین خونه اگه بیای!
البته ی فکر بهتر داشتم که همه بیاین باغ ولی اونوقت رفت و امد تو زهرا بد میشه یکم با مامانمم (چندتا م داره این کلمه!)هماهنگ نکردم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد