بزرگ شدم.
خیلی وقت است بزرگ شده ام .
دارم به دانشگاه می روم.
اما این چند روز هر بار که در راه رو دانشگاه قدم می گذارم به یاد دوران مهد کودکم می افتم .
به یاد بچگی های آن دوران !
_ چی بخرم؟
_ هیچی برو بعداً می گم.
_ نه بگو!
_ بلندگو استریو واسه خونت!! _استریو؟ _آره!!
لبخند می زند و در را می بندد.
همه این حرف ها را بعد از این زدند که او صدای ضبط را بلند می کند و بعد می ایستد و پیاده می شود. این یکی با خودش فکر کرد چقدر به صدای بلند علاقه دارد! چیزی به فکرش رسید و قبل از اینکه او پیاده شود گفت: واسه خودت یه استریو بخر.
.....
.....
این یکی دوباره با خودش فکر می کند:
خود عصبانیش می گوید: دیگه حرف نمی زنم!
خود بی خیال پاسخ داد: ول کن بابا! اهمیت نداره! چرا به این چیزا فکر می کنی!
نگران می شود. اما باز خود بی خیال لبخند می زند و هم او به دادش می رسد. بخند تبدیل به خنده می شود و خود خوشحال می گوید: از خودم خوشم اومد!
و فراموش می کند و در آهنگ ترانه غرق می شود و دوباره اسمی در ذهنش نقش می بندد. اسمی ناواضح که حقیقت دارد اما نقش را پاک می کند و دوباره به سراغ خود بی خیال می رود.!!
و من می گویم که چقدر در این متن از علامت تعجب استفاده کردم.
« برگرفته از ذهن خلاق خودم! _به قول یکی از دوستان داززززززززز_»
سلام ببخشید اگر دیر آپ می کنم.
درگیر کلاس های دانشگاه شدم و اینقدر از همین اول درگیر مقالات و تحقیقات مختلف شدم که دیگر به وبلاگ آپ کردن دنبال یک فکر جدید گشتن که هیچ به کارهای خودم هم نمی رسم. از سردرگمی و حس بیهودگی این چند ماه گذشته دراومدم و افتادم تو دردسرهای جدید و هزارتوی HTML وبرنامه نویسی دلفی و سیتم عامل های مختلف.
خلاصه هیچی و همین.
پ.ن.
دیروز کتاب ((دایرة المعارف بی نزاکتی یا چطور کفر مامان را دراری)) را خریدم و به مامانم دادم . مامانم دو صفحه اولش رو خوند و گفت «کدوم آدم با نزاکتی این رو نوشته؟» شما هم بخونید بد نیست!!!!!!!!!!!!!!
پ.ن.2
در ادامه انتخابات مجلس است و باز پرده های ستاد های انتخاباتی و بورشورها. متأسفانه این چند روز بیرون نرفتم از اتفاقات انتخاباتی و جو حاکم بر مردم بی خبرم. اما امیدوارم انتخابمان با چشم باز باشد و دقت کنیم البته نه به قول دهخدا(به فراخی شکم و زیادی اسب و کالسکه. نه به این که بیشتر شام میده....!.نه. برای خودمان وکیل انتخاب کنیم .
ـ خدا بیامرزتش آدم خوبی بود.
ـ ایشالا(همان انشاالله خودمان) هر چی عمر شماست خاک اون بشه!!!!!!!!!!!!
وقتی بچه ای اجازه انجام کارهایی را نداری و وقتی بزرگی به خاطر بچه ها برخی کارها را انجام نمی دهی.! زندگی چیست جز گذری از کودکی خود به کودکی دیگران!!!
پ. ن فرقش این است که وقتی کودکی قهر می کنی. ولی وقتی بزرگ می شی قهر زشته . دیروز ناراحت بودم و همه فکر کردند به خاطر گذر و... اینا ست ولی من سر چیز دیگه ناراحت شدم. یعنی فکر کردند من هنوز در کودکی خودم گیرم؟!