کلاسها دیگه این هفته تموم شد. (به اتفاق آرا!)
همه خوشحال کلاس ها رو تعطیل اعلام کردیم.
یادم اومد سوم دبیرستان که بودم ۵ روز مونده به عید به زور بچه ها رو راضی کردیم که دیگه نیان مدرسه با این حال روز بعد ۸ نفر از بچه های کلاس رفتن سر کلاس و ناظم هم شروع کرده بود به تماس گرفتن به خونه هامون که پاشیم بریم مدرسه از یک کلاس ۳۸ نفره فقط ۸ نفر اول ساعت بودند، آخر ساعت هم شده بودند ۲۰ نفر (افزایش جمعیت در اثر تماس ناظم بود!).
دبیر دین و زندگی هم قرار بود تست بگیره به اون بچه هایی که سرکلاس بودند گفته بود: اشتباه کردین اومدین وقتی رای اکثریت این بوده شما نباید این کار رو می کردید و الان فقط بقیه همکلاسی هاتون رو خراب کردید! (ازش بعید بود همچه حرفی بزنه!)
anyway (به هر حال) الان بزرگ شدیم.
چشم به راه عیدیم!
یکشنبه چندتا از دوستام میان خونمون (میریم پیشواز!!!)
اینکه الان کلاسا تموم شد اینقدم خوشحالی نداره،اگه از اول اسفند تعطیل میشد باید خوشحال میشدی!
راستی مطمئنی همه از تعطیل شدن کلاسا خوشحال شدن:D
سلام
خوش به حالت پیشوازم رفتی
ولی فک کنم امسالم مثل دوره دبیرستانت باشه چندتا از بچه ها صد در صد میرن سر کلاس
سلام نوشینم
منم میام خونتون بریم پیشواز
همکلاسی من مجبورم واسه معماری برم چون غیبتام پره
سمانه چی چیو من مجورم برم؟؟؟؟
اگه همه نرن که غیبت نمیزنه دختر خوب
ولی اگه بری برا همه غیبت میزنه
جان . . . . نرو
خودت میدونی کیو میگم